پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها

قصه های احمد(وضو)

شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۵ ب.ظ


نزدیک عیدغدیر بود.روز مهمی که به قول پدرم بزرگترین عید خداست.قراربود پدرم برای من لباس بخرد.داشتیم باپدر ومادرم توی بازار راه می رفتیم .پدرم یک بلوز ابی قشنگ برایم خریده بودحالا داشتیم دنبال مغازه ای می گشتیم که شلوار به اندازه من داشته باشد...آدرس یک فروشگاه به نام ثامن رابه ما داده بودند.داشتیم می رفتیم آن جا.تقریبا به آخر بازار رسیده بودیم که یک دفعه پدر ایستاد وگفت:آنجاست فروشگاه ثامن !با دست مغازه ای را نشان داد که تابلوی بزرگی داشت  ونوشته های روی تابلو که اسم فروشگاه بود هی خاموش وروشن می شدند.از آن مغازه یک شلوار مشگی زیبا خریدیم.از پدر تشکر کردم وآماده ی حرکت به طرف خانه شدیم که صدای اذان به گوشمان رسید...صدا از رادیوی یک مغازه ی جوراب فروشی پخش می شد پدرم نگاهی به من کرد وگفت:خوب احمدآقاحالا وقت چیه؟من که می دانستم پدر به نماز اول وقت خیلی اهمیت می دهد لبخندی زدم وگفتم: وقت حرف زدن با خداوقت نمازه!پدرم دستی به سرم کشید وگفت:آفرین گل پسر!پس عجله کن که وضو بگیریم ونمازمان را اول وقت بخوانیم !از بازار که بیرون امدیم به سمت راست پیچیدیم دنبال آب می گشتیم برای وضو.یک دفعه چشمم به یک آبسرد کن بزرگ افتادکه بالایش نوشته بود بنوش به یاد حسین علیه السلام.دست پدرم را کشیدم وگفتم باباجون بفرمایید این هم آب .پدرم گفت:نه احمدجان بااین آب نمی شه وضو گرفت!پا تعجب پرسیدم آخه چرا؟مگه با آب سرد وضو گرفتن اشکال داره؟ وجواب شنیدم:عزیزم به خاطر سردی آب نمی گم.به خاطر این می گم که آب وضو باید مباح باشه.من که تا حالا این کلمه رو نشنیده بودم گفتم مباح چیه؟پدر همانطور که می رفت گفت:یعنی غصبی نباشه.یعنی استفاده از اون برای انسان جایز باشه.یعنی بدونیم که صاحب اون آب راضیه که ما باهاش وضوبگیریم.حالا به نظر تو کسی که آب سرد کن رو گذاشته نیتش این بوده که مردم آب بنوشن یا با این آب وضو بگیرن؟ماکه نمی دونیم راضی هست یا نه نمی تونیم با این آب وضو بگیریم اگه بگیریم هم وضومون درست نیست.اذان تمام شده بود که گلدسته های یک مسجد رو دیدیم  بعداز نماز جماعت پدر پرسید:خوب احمد آقادرباره چی صحبت می کردیم؟اینکه آب وضو باید چیز باشه....چی...پدرم که فهمید من آن کلمه را فراموش کردم گفت:مباح باشه.باعجله گفتم:بله ...بله...مباح باشه.یعنی بونیم که صاحبش راضی باشه که ما با اون وضو می گیریم.پدرم مرا بوسید وگفت:آفرین درسته.به همین خاطر حتی توی بعضی هتل ها مسافرخونه ها،مدرسه هاوجاهای دیگه که فقط برای افرادهمون جا ساخته شده دیگران نباید وضو بگیرن.مگه اینکه بدونن صاحب اونجا راضیه یا مثلا از این که همه ی مردم میرن اونجا وضو میگیرن متوجه رضایت صاحبش بشه.از پدرم پرسیدم باباجون اگه کسی این چیزارو نمی دونسته وقبلا این جور جاها وضو گرفته چی؟آیا وضو ونمازش باطله؟پدرم لبخندی زدو جواب داد:نه پسرم!خداوند مهربون اونو می بخشه.یعنی اگه کسی نمی دونسته آب وضو مباح باید باشه یا می دونسته وفراموش کرده یا اصلا حواسش به این مساله نبوده ،وضوش درسته ولی دیگه نباید این کار رو تکرار کنه!از این که این همه چیز درباره وضو یاد گرفته بودم خوشحال شدم وگفتم:باباجون!کاشکی هرروز بیایم بازار ومن این همه چیزای خوب یاد بگیرم!پدرم خندید وگفت:ای ناقلای زرنگ!مگه توی خونه نمیشه این چیزارو یاد گرفت؟حتما باید بیای بازار؟!با این حرف پدر خندیدیم وبه طرف خانه راه افتادیم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۱۹
نورالهدی امام رضا

احکام وضو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی