پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها

زنگ انشاء

چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۰ ب.ظ

نامه ای از یک بزرگ



سلام بچه ها.حالتون خوبه!من که حالم خیلی خوبه.البته مریضم اما چون خوشحالم میگم حالم خیلی خوبه.چراخوشحالم؟

چون دارم به دیدن برادرم می روم.میخواهم روز تولدم پیشش باشم تا هچون همیشه از او هدیه بگیرم.البته من هم براش هدیه گرفتم به خاطر اینکه بین تولد من واو ده روز فاصله است البته برادرم که من او را خیلی دوست دارم 25 سال از من بزرگتر است به خاطر همین داداشم همیشه هوامو داره چون به قول خودش من خواهر کوچولوشم البته یک روز که از محبت های خیلی زیاد داداشم تعجب کرده بودم از او پرسیدم که چرا من را انقدر دوست داری ؟گفت:اول به خاطر اینکه دختر خیلی خیلی خیلی خوبی هستی ودوم به خاطر اینکه خیلی باهوشی ومسائل احکامت را خوب بلدی وسوم اینکه بعضی وقتها کارهایی میکنی که من را یاد مادر بزرگ می اندازی .بچه ها ما یک نادر بزرگ داشتیم که همه اون رو خیلی دوست داشتند وبه خاطر همین پدر ومادر وبرادرم به من خیلی محبت می کردند.چون همشون میگفتن من شبیه مادر بزرگم هستم.از وقتی یادم میاد برادرم همیشه به من محبت میکردحتما میپرسید چرا اینارو میگم/آخه یک ساله که من داداشم رو ندیدم چرا یک دفعه دلم گرفت؟شاید به خاطر اینه که یاد بابام افتادم من ده ساله بودم که پدرم شهید شدحالا هجده ساله که داداشم جای بابا رو برام پرکرده .دل توی دلم نیست.

یعنی این مسافرت طولانی تموم میشه ومن دوباره داداشم رو میبینم.هفده روز پیش رسیدیم قم اما چون من مریض بودم ودکترگفت باید استراحت کنم اومدیم خونه یکی از دوستان پدرم .دوست دارم زودتر به خراسان برسم داداشم رو ببینم واز دلتنگی نجات پیدا کنم ...

نجمه خاتون به اینجای انشاء که رسید معلم دیگر نتوانست تحمل کند از روی میز بلند شد وسر نجمه را بوسید وبه او گفت:آفرین آفرین چه انشای خوبی .معلم رو به ماکرد وگفت:بچه ها موضوع انشاء چه بود ؟همه باهم گفتیم :نامه ای از یک بزرگ .معلم گفت:حالا فهمیدید نجمه این نامه را از زبان کدام یک از بزرگان دین ما نوشته است ؟زینب از جا بلند شد وگفت:خانم اجازه یک راهنمایی می کنید؟معلم با بغض در گلو گفت:پیامبر در مورد این خواهر و برادر فرمودند:هرکس اینها را زیارت کند ثوابش بهشت است .زهرا در حالی که مقنعه اش را درست می کرد گفت:یک راهنمایی دیگه ،معلم حرف زهرا را شنید ولبخندی زد وگفت:برادر در مشهد دفن است وخواهر در قم.یک دفعه همه از جا پریدیم وگفتیم :...

بچه ها شما چی فهمیدیداین دختر خانم کدام یک از بزرگان دینی ماست؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۱۵
نورالهدی امام رضا

داستان کودکانه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی