پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها


پنجم ماه شعبان بود ،38 سال از آمدن پیامبر صلی الله علیه وآله به مدینه گذشته بود .آن روز خانه ی امام حسین علیه السلام حال و هوای دیگیری داشت .ناگهان در یکی از اتاق های خانه ،صدای گریه کودکی به گوش رسید .

یکی پرسید:این نوزاد فرزند کیست؟

دیگری در جوابش گفت:فرزند امام حسین علیه السلام وشهربانو است.

آن روز مردم دسته دسته به خانه ی امام حسین علیه السلام می رفتندوتولد کودک نو رسیده را به ان حضرت تبریک می گفتند.امیرالمومنین هم به خانه حسین پسرش رفت..نوزاد را در بغل گرفت.گونه هایش را که مثل برگ گل بود بوسید تنش را که بوی گل محمدی می داد بویید .از آنجایی که امام حسین علیه السلام پدرش حضرت علی علیه السلام را بسیار دوست می داشت.نام فرزندش را علی گذاشت .علی کوچک کم کمک بزرگ شد وراه ورسم زندگی را از پدرش آموخت .امام چهارم به نماز وعبادت خیلی اهمیت میداد.برای همین به ان حضرت زین العابدین هم می گفتند.یعنی زینت عبادت کنندگان .از آنجایی که امام زین العابدین زیاد به سجده می رفت،آن حضرت را نیز سجاد می گویند.


میلادش بر همه شما دوستان خوبم مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۵
نورالهدی امام رضا


فوتبال که تمام شد توپ را برداشتم وبا بچه ها خداحافظی کردم به خانه که رسیدم توپ را توی حیاط گذاشتم ووارد خانه شدم مادر توی آشپزخانه نهار درست می کردزهرا هم روبروی تلویزیون با عروسکش بازی می کردبه طرف آشپزخانه رفتم وبه مادر سلام کردم جوابم را داد و گفت:احمد جان دست وصورتت را بشور ولباست را عوض کن.در ضمن باخت امروزتان را تسلیت می کنم .با تعجب پرسیدم مامان جون شما از کجا فهمیدید که ما باختیم؟من که چیزی نگفتم مادر لبخندی زد وجواب دادلازم نیست چیزی بگویی من خودم فهمیدم آخر من یک مادر هستم وهر مادری بچه هایش را خوب می شناسدگفتم بلی درست است که بازی را 6بر 4باختیم ولی در عوض یک بحث کارشناسی مهم کردیم الان هم منتظرم بابا بیایدوبا او مذاکره کنم صدای خنده مادرم بلند شد گفت:میبینم پسرم دانشمند شده واز کلمه های گنده گنده استفاده میکند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۵
نورالهدی امام رضا


آیا می دانید؟

قرآن کریم در سوره مجادله آیه 11می فرماید:

خداوند کسانی از شما را که ایمان اورده اند،یک درجه وکسانی را که علاوه بر ایمان،دانش نیز به آنها داده شده است چندین درجه بالا می برد.

بال دارد وپرواز نمیکند

بالهای شتر مرغ کوچک تر از انست که بتواند اورا به هوا بلند کند.شتر مرغ بلند قامت تر از انسان است.اوبزرگترین پرنده جهان است.شترمرغ ها در دشت های آفریقا زندگی می کنند به وقت خطر باپای بلند ونیرومندشان شروع به دوبدن میکنند .شترمرغ ها از شیر ها هم سریع تر می دوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۵۹
نورالهدی امام رضا


پیامبر صلی الله علیه وآله مثل همیشه روی لبهایش گل لبخند داشت نگاهش هم خانه ی نور بود.گویی در آسمان چشمانش مهتاب می درخشید فاطمه سلام الله علیها که پدرش را بیشتر از همه ی دنیا دوست می داشت معطل نکرد ودر خواستش را به او گفت.درخواست او چه بود.او هدیه ای از پدرش می خواست آن هدیه چه بود.؟انگشتری ساده وکوچک پدر با محبت زیاد به پاره تنش گفت:چیزی به تو یاد می دهم که از انگشتر بهتر باشد.فاطمه خوب به سخنان پدر گوش سپرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۵۶
نورالهدی امام رضا



آرامشی از ایمان در لحن صدایش بود

هرچیز خدامی خواست راضی به رضایش بود

او غصه غربت را با خود به خراسان برد

او عطری از ایمان را چون هدیه به ایران برد

بی آنکه بخواهد او در خاک خراسان ماند

اودرس به مردم داد،هرگاه که قران خواند

اوسوی شهادت رفتمهمان خراسان شد

باخاک مزار او ایران چو گلستان شد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۱۶
نورالهدی امام رضا



نام من در فارسی مورچه ودر عربی نمله است وبه جمع ما نمل گفته می شودیعنی:مورچگان.ما ،مورچه ها حشره هایی هستیم از راسته ی نازک بالان ودارای انواع گوناگونیم تاکنون حدود 2000گونه ما در زمین شناخته شده است. مورچه های یک لانه سه دسته اند:

1- مورچه های کارگر که بی بالند وبه جمع اوری دانه وکندن دانه می پردازندوعمرشان بین 8تا 10 ماه است

2-مورچه های نر که 4بال دارندوعمرشان فقط 2هفته است

3-مورچه های ماده که مانند مورچه های نر 4بال دارند وکارشان فقط تخم گذاری است وعمرآنها 1سال است.

یکی از سوره های قران به نام ما مورچه ها نامگذاری شده است که به ان سوره نمل گویند. خداوند در ایه 17تا19 سوره نمل داستان ما مورچگان وحضرت سلیمان علیه السلام که پیامبر خداوحاکمی عادل بود را بیان می کند.

داستان ما از این قرار است که ما مورچه ها در سرزمینی بسیار زیبا برای زندگی جمع شدیم.انجاخاک نرمی داشت آب زلال در نهری کوچک جاری بود در دو طرف نهر درختان بزرگی قدکشیده بودند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۰۰
نورالهدی امام رضا


یکی بود ،یکی نبود.

زن وشوهری بودند که زندگیشان از راه هیزم شکنی اداره می شد .یک شب زن به شوهرش گفت:می دانی که بچه ای در راه داریم .قبل از اینکه بجه به دنیا بیاید باید برایش گهواره ولباس وچیزهایی که لازم دارد بخریم.مرد گفت:راستش قبلا هم در این فکر بودم فردا به جنگل می روم وهیزم زیادی می شکنم وبا پولش چیزهایی را که بچه لازم دارد می خرم.زن گفت:دستت درد نکند اما بگو ان شاءالله .مرد گفت:ان شاءالله ندارد دیگر .الاغم سرحال وزبر وزرنگ است خوب خورده وخوب چریده .خودم هم که جوانم وحالا حالا ها قصد مردن ندارم .جنگل هم پراست از هیزم های خشک.زن گفت:با این همه ان شاءالله لازم است چون هه این ها زمانی به کار می آید که خدا بخواهدان شب زن ومرد خوابیدندو صبح زود از خواب بیدار شدند.مرد صبحانه را خورد الاغش را از طویله رفت وبه جنگل رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۱۴
نورالهدی امام رضا


حامد پولهایش را توی جیبش گذاشت.وقتی از در بیرون می رفت مادرش پرسید کجا؟حامد کمی من ومن کرد وگفت دارم میروم بیرون .مادر گفت:میبینم که می روی بیرون اما کجا؟حامد می خواست برای تولد مادرش هدیه ای بخرد اما دلش نمی خواست این را حالا به او بگوید به همین خاطر گفت:الان نمی توانم بگویم بعد میفهمید
به نظر تو حامد چه کار باید می کرد ؟
-حامد بایستی راستش را به مادرش می گفت.
حامد می توانست به مادرش الکی بگوید که می رود از دوستش چیزی بپرسد.
-حاکد کار درستی کرد که دروغ نگفت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۵۰
نورالهدی امام رضا



از طرف همه ی کوچولوهای عزیز

 میلاد با سعادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها وروز مادر رو به همه مامان های مهربون و عزیز تبریک وتهنیت میگم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۱۸
نورالهدی امام رضا



زمان:در موقع خواندن تمرین،زمان انجام کار هم دستت می اید!

اجراء:به مدت نصف روز با خودت مسابقه ی سکوت بده!

روش مسابقه:

برای خانواده ات توضیح بده که به مدت نصف روز (مثلا از ظهر تاشب)شما هیچ صدایی از من نخواهید شنید.در عوض می توانم به کمک نوشتن ،نقاشی^حرکات دست وصورت  و...با شما گفتگو کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۱۷
نورالهدی امام رضا