دیروز دیدمت من،دیروز توی اخبار
دیدم که بودی آنجا،در خواب ناز انگار
پیراهنت شده بود،خاکی وپاره پاره
باید بدوزد آن را،مامان تو دوباره
دیدم که چند تاسنگ،افتاده بود رویت
پس کو اتاق خوابت؟کو بالش وپتویت؟
بابای خوب من گفت،در غزه ای تو الان
کردندخانه ات را ،دیروز بمب باران
بیدار میشدی تو،ای کاش زود زدی
باور نمی کنم من،دیروز مرده بودی