گاهی وقتهابگو ،نه!

سعید امتحان ریاضی داشت.دوستش دنبالش آمد تا با هم فوتبال بازی کنند.اوهم دلش می خواست فوتبال بازی کند،اما باید درس می خواند .فکر کرد اگر بگویدنه!دوستش ناراحت می شود،پس گفت باشه وروز بعد امتحانش را خراب کرد.

توفکر می کنی بهتر بود سعید چه کار میکرد؟

• بهتر بود می گفت نه!ویک قرار دیگر با دوستش می گذاشت.

• بهتر بود با دوستان دیگرش بازی می کرد .

• بهتر بود به جای فوتبال یک بازی دیگر می کردند.

همه ما حق انتخاب داریم از بعضی چیزها خو شمان می آید واز بعضی چیز ها بدمان می آید.همه ی ما می دانیم بعضی کارها خوبند وبعضی کارها خوب نیستندبرای همین باید یاد بگیریم که بعضی جاها که لازم است بگوییم نه!تا نشان بدهیم که بزرگتر شده ایم وکلاه سرمان نمی رود.

اگر نظرمان را محکم بیان کنیم وهر چیزی را که سر راهمان قرار می گیردراحت نپذیریم نشان میدهیم که بزرگتر ها می توانند به ما اعتماد داشته باشند.