باغ خاطره
یکی از صحن های حرم امام رضاعلیه السلام صحن جمهوری است.در این صحن مراسم فرهنگی زیادی برگزار میشه.یک ساعت آفتابی قشنگ وقدیمی در وسط صحن ویک آبخوری باشیرهای الکترونیکی ویک حوض بزرگ آب که از امکانات دیگر این صحن است.بچه گلم اگه دقت کرده باشید دور تادور صحن هم اتاق های مختلف برای کارهای اداری وپاسخگویی به زائران ومجاوران عزیز وجود داره.بالای یکی از این اتاق ها تابلوی سبز رنگی نصب شده که روی اون نوشته شده دفتر نگهداری اشیاءپیدا شده.....باتوجه به این که تعداد ائران امام هشتم خیلی زیاد است گاهی به خاطر شلوغی حرم زائرین ممکنه که وسائلی از قبیل ساعت،گوشی همراه ،گردنبند....راگم کنند.هرکس که این وسائل را پیدا کرد اونها رو میبره وتحویل این دفتر میده.وخادمان امام رضا علیه السلام در این محل وسائل پیدا شده را مراقبت می کنند تا صاحبانشان بیایند واونها رو تحویل بگیرند.خاطره ای رو که می خونید یکی از خادمین امام رضا علیه السلام حدود 5سال در این دفتر خدمت میکند برامون تعریف کرده است.این خادم خوش اخلاق میگه:غروب یکی از روز های پاییز سال1385بود.کم کم به وقت نماز مغرب نزدیک میشدیم وما هم مثل ائرین خودمون رو برای نماز آماده می کردیم که دیدیم خانمی وارد دفتر شد وبه طرف من آمد.او که بعدا فهمیدم ترک زبان است واز کشور آذر بایجان به مشهد برای زیارت امام رضا علیه السلام آمده به من سلام کرد وگفت:((من آذربایجانن گل میشم امام رضا زیارتن.من بیردنه گگ قزل جوشوارام ایتیر میشم))یعنی: من از آذربایجان برای زیارت امام رضاآمده ام ولی یکی از گوشواره هم را گم کردم.من که شکر خدا زبان ترکی را بلد بودم به او گفتم :خوب!لطفا اون لنگ گوشوارتون رو که دارید بدهید تا من ببینم در میا طلاهای پیدا شده ،گوشواره شما هم هست یا نه؟او هم فورا لنگه گوشوارشو از کیفش در آورد وبه من داد.به طرف صندوق طلاهای پیدا شده رفتم و داخل اون رو با دقت نگاه کردم ودیدم:بله!مثل این که دیشب یکی از زائران گوشواره این خانم را پیدا کرده وآورده ،آن را از میان صندوق برداشتم وبه طرف خانم حرکت کردم .او که هردو گوشواره را دست من دیدیک باره دستهایش را بالا برد وفریادی کشیدو شروع کرد به گریه کردن.من وهمکارانم تعجب کردیم.منتظر ماندیم تا حال ایشان بهتر شود.وقتی گریه اش تمام شد به من گفت:((من قزل دن اوتور گل ممیشم)) .یعنی:من به خاطر این طلا نیامده ام ها!تعجب ما بیشتر شد،چند لحظه بعد از توضیحاتی که آن خانم به ما داد معلوم شد که دیروز موقع زیارت گوشواره اش افتاده ولی وقتی به هتل رسیده متوجه گم شدن آن شده است.هرچدر هم فکر کرده یادش نیامده که گوشواره کجا ممکنه افتاده باشه؟!اما شب موقع استراحت امام رضا علیه السلام را به خواب دیده که به او فرموده اند:((گوشواره ات توی حرم من است فردا به دفتر خانه ی حرم من برو وآن را تحویل بگیر)).برای همین امروز که به زیارت آمده به خاطر آن خواب پرسان پرسان دفتر مارا پیدا کرده آمده تا ببیند خوابش درست بوده یانه؟!وبه این دلیل بود که تا گوشواره اش را دید حالش عوض شدوبه خاطر این همه لطف ومهربانی امام هشتم علیه السلام به گریه افتاد.