آرزو
چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۴ ب.ظ
من آرزو داشتم هرجا لوازم التحریر جدیدی راببینم بخرم.اما مادرم می گفت:فقط به اندازه ی نیازت خریدکن.روزی مادرتصمیم گرفت که من رابه آرزویم برساند...
از آن به بعد،هرمداد یا خودکار یا...را که می خواستم برایم می خرید.
در ابتداخیلی خوشحال بودم زیرا:
دوستانم.....
من احساس کردم که
امابعد ازیک ماه به شدت ازآرزویم پشیمان شدم زیرا....
دوستانم.....
۹۳/۰۷/۰۲