پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها

بزرگان خراسان(رهبر فرزانه انقلاب)

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۵۰ ب.ظ



بهش گفتم چرا نشستی؟چرا هیچ کاری نمی کنی؟گفت:ای بابا چه کار کنم؟با کدوم امکانات؟گفتم:مگه هرکی هر کاری کرده با المکانات کرده؟آدم های بزرگ دست رو دست می ذاشتن ومنتظر امکانات می شدن؟گفت:آخه اینجا که جای پیشرفت نداره همه چیزها،همه اون آدم های بزرگی که می گی تو پایتخت هستن و همه امکانات هم او نجاست؟لبخند معنی داری زدم وگفتم:کی گفته همه آدم های بزرگ اونجاهستن؟می دونی مشگل چیه؟مشگل اینه که ادم های بزرگی که ازهمین شهرو دیار کارهای بزرگ کردن و به جاهای بزرگ رسیدن رو نمی شناسیم!

گفت:خوب لابد کسی نبوده که ما هم نمی شناسیم!گفتم:ااااا....ا پس بشین تا برات تعریف کنم از زندگی نامه ادم هایی برات بگم که توی همین جا به دنیا اومدن و خیلی هم کارهای بزرگی کردن.

چشم هاش درشت شد وگفت:جدی می گی؟!خوب تعریف کن ببینم مثلا کی؟گفتم:مثلا رهبرمون حضرت آیت ا...خامنه ای از همین شهر ودیاره بذار مطالبی که راجع بهشون می دونم برات بگم تا متوجه بشی.با اشتیاق زیاد گفت:بگو ،بگو.پس گوش کن:رهبر عزیزمون حضرت آیت الله سید علی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای ،در روز 24 تیر ماه 1318 در مشهد مقدس به دنیا امد.ایشان دومین پسر خانواده هستند.زندگی پدرشان مانند بیشتر روحانیون ومدرسان علوم دینی،بسیارساده بود.همسر وفرزندانش نیز معنای عمیق قناعت وساده زیستی را از او یاد گرفته بودند.

رهبربزرگوار از خاطره های  زندگی خود درباره وضع وحال زندگی خانواده اشان چنین می گویند:

پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا وگوشه گیر ....زندگی ما به سختی می گذشت.من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود!مادرم با زحمت برای ما شام تهیه می کرد وان شام هم نان وکشمش بود.اما خانه را که خانواده سید جواددر آن زندگی می کردند،رهبر انقلاب چنین توصیف می کنند:منزل پدری من که در ان متولدشده ام -تا چهار-پنج سالگی من-یک خانه 60-70متری در محله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت ویک زیر زمین تاریک  وخفه ای !هنگامی که برای پدرم مهمان می امد(ومعمولا پدر بنا بر این که روحانی ومحل مراجعه مردم بود،میهمان داشت)همه ما باید به زیرزمین می رفتیم تا مهمان برود.بعد عده ای که به پدر ارادتی داشتند،زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به ان اضافه کردندوما دارای سه اتاق شدیم.

رهبر انقلاب از دوران کودکی در خانواده ای فقیر اما روحانی وروحانی پرور و پاک و صمیمی ،اینگونه پرورش یافت واز 4 سالکی به همر اه برادر بزرگش سیدمحمد به مکتب سپرده شد تا الفبا وقرآن را یاد بگیرند.سپس،دو برادر دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه تازه تاسیس اسلامی (دارالتعلیم دیانتی)گذراندند.ایشان پس از مدتی وارد حوزه علمیه می شوند ودرس های ابتدایی حوزه را نزدپدر و استاد های ان زمان می خوانند.رهبرمان در سن 18سالگی به قصد زیارت امامان معصوم به عراق می روندوبعد از مشاهده درس استادان بزرگی که در نجف حضور داشته اند به پدرشان اطلاع می دهندکه قصد ماندن در نجف را دارند،ولی چون پدرایشان موافقت نمی کنندایشان هم از تصمیم خود منصرف می شوند.رهبر عزیزمان ایت الله خامنه ای از سال 1337 تا1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات مشغول می شونددرسال1343باخبر می شوند که یک چشم پدر به علت اب مروارید نابینا شده است.ایشن از شنیدن این خبر بسیار غمگین شدند وبین ماندن در قم یا رفتن به مشهد ومواظبت از پدر ر تردید ماندند.آیت الله خامنه ای به این نتیجه رسیدند که به خاطر خدا از قم به مشهد هجرت کنند وازپدرشان مواظبت نمایند.ایشان در این مورد می گویند:به مشهد رفتم وخدای متعال توفیقات زیادی به ما داد .به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم.اگر بنده در زندگی خود توفیقی داشتم ،اعتقادم این است که ناشی ازهمان نیکی است که به پدر بلکه پدر و مادر انجام داده ام .ایت الله خامنه ای بر سر این دو راهی ،راه درست را انتخاب کردند.بعضی از اساتید وآشنایان افسوس میخوردندن که چرا ایشان به این زودی حوزه علمیه قم را ترک کردند ،اگر می ماندند در آینده چنین وچنان می شدندن !.... اما آینده نشان داد که انتخاب ایان درست بوده ودست تقدیر الهی برای ایشان سرنوشتی دیگر وبهتر و والاتر از محاسبات آنان رقم زده بود .

آیا کسی تصور می کردکه در ان روز جوان با استعداد 25 ساله ،که برای رضای خداوند وخدمتا به پدر ومادرش از قم به مشهد می رفت،25 سال بعد،به مقام رهبری مسلمین برسد؟!ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند وجز ایام تعطیل یا مبارزه علیه شاه ستمکار ومسافرت،به تحصیلات خود در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد ادامه دادند.همچنین ازسال1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنا تحصیل ومراقبت از پدر پیر وبیمار به تدریس کتاب های دینی به طلبه های جوان و دانشجویان نیز می پرداختند.به اینجای حرفم که رسیدم یه نگاه بهش انداختم دیدم به یه نقطه خیره شده و داره فکر می کنه!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی