پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشک خالی» ثبت شده است


سرخیابان کتری را روی زمین گذاشت ونفسی تازه کرد.از لابه لای جمعیت به زحمت نگاهی به ته خیابان انداخت.دستش را روی دهان وبینی اش گذاشت وها کردتا صورت وبینی سرخش کمی گرم شود.بخار غلیظی از لوله ی کتری بیرون می آمد.عباس آرام وبا احتیاط از لابه لای جمعیت عبور می کرد.گوش هایش را تیز کرد اما به جز سروصدای جمعیتی که مثل او منتظر بودندصدایی به گوش نمی رسیدخانم جوانی جلو آمد ولبخند زنان گفت:آقاکوچولو می خوای کمکت کنم؟ساق دستکش هایش را بالا کشید وجواب داد:ممنونم اما باید خودم ببرمش حسینیه،آخه نذر دارم!زن جوان از شیرین زبانی او خنده اش گرفت وگفت:نمی خوای منم تو ثوابش شریک بشم؟عباس خم شدو بدون اینکه چیزی بگویدکتری را آهته برداشت وبه راه افتاد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۶
نورالهدی امام رضا