سر کلاس فریده حواسش به آخرین قسمت مجموعه ای بودکه آن شب از تلویزیون پخش می شد.واصلا به حرف های خانم معلم گوش نمی کرد.خانم معلم گفت:امتحان شما 10نمرن دارد.باید درس سه وچهار وپنج را بخوانید.
`پسر زرنگ ودختر باهوشم !
می دونی که خدای مهربون برای انجام کارهای خوب،به ما جایزه می ده ؟این جایزه ها گاهی در همین دنیاوگاهی توی بهشت انتظار مارو می کشن تا به دستمون برسن. زیارت امام رضا علیه السلام هم یکی از کار های بسیار خوبه....
ما اهل شهر بهشتیم با پادشاهی آسمانی
باپادشاهی که امام است نورخدادر زندگانی
سلطان ما هرگز ندارد زندان وزندانبان وسرباز
هرلحظه هر کس که بخواهد می بیندش او بادرباز
زهرا بعد از آنکه زیارت کردو نمازش را در حرم خواند.رفت کنار مادر بزرگش نشست.مادر بزرگش لبخندی زد وگفت قبول باشه دخترم!-ممنون!مامان بزرگ!من می تونم خواهش کنم حالا که توی حرم هستیم،یک قران با معنی بیارم تا شما هم قران رو یادم بدیدوهم معنی اش رو؟...