پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها

۴۵ مطلب با موضوع «سرگرمی» ثبت شده است



سر ظهر است.

آهوی گردن دراز می خواهدبرود برای خودش آبمیوه بخرد.

هرکدام از دوستهای او به او پیشنهادی می دهند.

کدام پیشنهاد درست تر است؟

لاک پشت:از پیاده رو برو موقع ردشدن حواست رو جمع کن.

خرگوش:بهتر است من هم با تو بیایم تا تنها نباشی.

گوزن:بهتر است تاعصرصبرکنی.الان ساعت مناسبی برای بیرون رفتن نیست.کوچه ها خلوت اند،شایدخطری در کمین باشد.

درساعت های خلوت از خانه بیرون نرو!


سنجاب باهوش ومودب است.جوجه تیغی همسایه ی سنجاب،اورا برای جشن تولدش دعوت می کند.کدام کار بهتر است؟

  • سنجاب به مهمانی برودودوستش راهم باخودش به مهمانی ببرد.
  • سنجاب چون هنوز جوجه تیغی را نمی شناسد،برای همین به مهمانی اش نرود.
  • سنجاب از مامان سنجابه بخواهدکه همراه او به مهمانی برود.

تنها به خانه ی غریبه ها نرو!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۳ ، ۱۵:۳۴
نورالهدی امام رضا



حانیه سرماخورده است.توی اتوبوس مرتب فین فین می کند.

خانم بغل دستی به او قرص می دهدومی گوید:بیا برای اب ریزش بینی خوب است.بخوری فوری خوب می شوی.!!

حانیه چه کار باید بکند؟اورا راهنمایی کن:

  • حانیه باید دارو را از اوقبول کند وبخورد؟
  • باید بگویدفقط از دست پدر ومادرم ویا دکتر وپرستار دارو میگیرم؟
  • باید دارو را بگبردو نگه دارد؟
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۶:۵۳
نورالهدی امام رضا



سیرنشدم

مردی به ساندویچ فروشی رفت وگفت:آقا یه سوسیس مخصوص بده.

فروشنده گفت:توی کاغذبپیچم؟

مردگفت:نه آقادفعه ی پیش که تو کاغذ پیچیدی سیر نشدم.تومقوابپیچ!

دانش آموز درس خوان


معلم دستور از مجید پرسید:

بگوببینم،من می خورم،تومی خوری،او می خورد،ما می خوریم،شما می خورید،آنهامی خورند،برچه زمانی دلالت می کند؟

مجید جواب داد:آقا اجازه زمان بخور بخور!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۵:۳۷
نورالهدی امام رضا



من آرزو داشتم هرجا لوازم التحریر جدیدی راببینم بخرم.اما مادرم می گفت:فقط به اندازه ی نیازت خریدکن.روزی مادرتصمیم گرفت که من رابه آرزویم برساند...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۵:۲۴
نورالهدی امام رضا

آموزش مرحله به مرحله کشیدن نقاشی



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۱۳
نورالهدی امام رضا

بچه های عزیزم10 اختلاف بین این 2تصویر ,وجود داره ،شمابا کمی دقت می تونید این اختلافات روپیدا می کنید.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۵۲
نورالهدی امام رضا


سعید امتحان ریاضی داشت.دوستش دنبالش آمد تا با هم فوتبال بازی کنند.اوهم دلش می خواست فوتبال بازی کند،اما باید درس می خواند .فکر کرد اگر بگویدنه!دوستش ناراحت می شود،پس گفت باشه وروز بعد امتحانش را خراب کرد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۵۷
نورالهدی امام رضا

1.مردی یک طناب 4متری،یک گوسفند ومقداری علف داشت .سر طناب 4متری رابه گردن گوسفند بست و علف ها را 6متر دور تر از گوسفند گذاشت ودنبال کاری رفت.وقتی که برگشت با کمال تعجب دید گوسفند علف ها را خورده (بدون اینکه طناب از گردنش باز شده باشد!)چطور چنین چیزی ممکن است؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۰۴
نورالهدی امام رضا


  • مامانم،وقتی اتاقم به هم ریخته باشد عصبانی می شود.
  • او می گوید:که من هیچ چیز را سر جایش نمی گذارم.
  • اما وقتی که او همه چیز را سر جایش می گذارد،من دیگر هیچ چیز را پیدا نمیکنم!...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۷
نورالهدی امام رضا

یک بشقاب میوه آرایی کودکانه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۱
نورالهدی امام رضا