پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها




ساعت هفت شب است.پدر تلویزیون را روی شبکه 1 می گذاردوخبرها را با دقت گوش میکند.شبکه از درگیری های مرز بین دو کشور خبر می دهد.در درگیری های امروز 50 نفر کشته شده اند.تصاویر خبری تند وتند از جلو چشمانم می گذرد.چیزی از انها سر در نمی آورم.در گزارش دیگر خبر از ربوده شدن دختر بچه ای را می دهددلم برایش می سوزد .پدر نگاهم می کند ومیگوید:اجازه می دهی شبکه را عوض کنم؟پدر می گوید هر روز می خوانیم ومی شنویم که عده ای در جهان از گرسنگی وتشنگی می میرندوعدهای هم نمی دانند ثروتشان را چگونه خرج کنند آنها پولهایشان را تبدیل به اسلحه می کنند وکشورها را به جان هم می اندازند.تا سلاحشان را به هم به فروش برسانند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۶:۱۷
نورالهدی امام رضا



وقتی که می روم با مادرم حرم

احساس می کنم من هم کبوترم

جای دو دست من دیگردوتاپر است

انگار اسم من دیگر کبوتر است

یک حوض آفتاب یک گنبدطلا

پیچیده توی صحن عطر فرشته ها

با این که دست من در دست مادر است

اماوجود من یک جای دیگر است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۷
نورالهدی امام رضا


باران داشت می بارید،صدایش زدم.جلو آمد وصورتم را بوسید.من خیس باران شدم گفتم:باران جان من وداداشی دوست داریم که تو خیلی زیاد پیش ما باشی.باران خندید وگفت:من به حرف خداوند گوش می کنم.او باید به من بگوید که به کجابروم وچه مقدارببارم.

به او گفتم من تو را خیلی دوست دارم .تو از همه زیباتری ،از خورشید،ازباد،ازکوه،از دشت وصحرا هم بهتری! وقتی تومی آیی همه جاپاک وزیبا میشود ورنگین کمان زیبا را میبینیم .باران خندید وگفت:همه آفریده های خدا خوب اند.

باران چه دوست خوب ومهربانی است !

حتما او این سخن زیبای حضرت علی علیه السلام را شنیده که:بدترین آدم ها آنهایی هستند که خود را از همه بهتر می دانند

.باران به همین خاطر با تمام زیبایی هایی که دارد نمی گوید که من از همه بهتر هستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۲
نورالهدی امام رضا


مادرم می گوید:مردی را میشناسم که بهترین آقای دنیاست.ان آقا بین مردم زندگی می کند،اما مردم اورا نمی شناسند.به مردم کمک می کند ،اما مردم نمی دانند او کیست.مادر می گوید:خیلی ها دوست دارند اورا ببینند وبا او گفتگو کنند ،اما تنها دوستان نزدیکش می توانند اورا ببینند.

مادر می گوید:یک روزآن آقا خودش را به مردم نشان می دهد.وقتی او به شهر ها بیاید خورشید به او لبخند می زند،آسمان برایش می بارد ،راه ها را تمیز می کند وگل ها به او سلام می کنند

مادر می گوید:می دانی نام ان آقا چیست:نام زیبای او.....است.

می دانی او امام چندم ماست؟او امام ........ماست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۱
نورالهدی امام رضا



گل های مهربونم

گاهی وقتها آب در زیر زمین انقدر زیاد می شودکه جایش در انجا تنگ می شودو دیگر نمی تواند انجا بماند.ان وقت سوراخی روی زمین پیدا می کندواز آن بیرون می زند،چشمه درست می شود .بعضی چشمه ها هم از بالای کوه بیرون می زنند .بعد از روی کوه راه می افتند وپایین می آیند .

وقتی به پایین کوه می رسند،چشمه های دیگر را می بینند که از کوه های دیگر پایین آمده اند .این چشمه ها با دیدن هم خوشحال می شوند وبا هم می روند آن وقت بزرگتر می شوند.وقتی بزرگتر می شوند رود درست میشود.

ایران رود های زیادی دارد .بچه های گلم،اسم بزرگترین رود ایران کارون است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۱
نورالهدی امام رضا

چند تا پیشنهاد خوشمزه

فالوده هندوانه

یک برش هندوانه توی یخچال باقی مانده؟دست به کار شوید وبا ان یک فالوده ی خوشمزه درست کنید.با قاشق هندوانه را تکه تکه کنید وآنها را داخل یک کاسه بریزید.حواستان به تخمه های هندوانه باشد!آن ها را جدا کنید.بعد که هندوانه ها را تکه تکه کردید،آنها را توی مخلوط کن بریزید.به همراه یک قاشق گلاب وچند قاشق شکر .البته قبل  استفاده از مخلوط کن حتما از بزرگتر ها اجازه بگیرید!مخلوط کن را روشن کنید.بعد از یک دقیقه فالوده خنک حاضر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۳ ، ۱۷:۴۰
نورالهدی امام رضا


گل های مهربونم،دوستهای عزیزم

یکی از سفارشات مهم قرآن کریم،احترام به پدر ومادر است وخداوند متعال در چند آیه از قرآن کریم پس از ذکر نام خود نام پدر ومادر را آورده است .

حضرت رضا علیه السلام هم می فرمایند:

هرکس از پدر ومادر خود تشکر نکند،شکر خدا را به جا نیاورده است.

حالا به نظر شما چگونه می توان به پدر ومادر نیکی کرد و از انها تشکر نمود ؟لطفا پاسخ خود را در پنج خط در قسمت نظرات بنویسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۴
نورالهدی امام رضا




جشن تکلیفم بود                 هدیه می آوردند

هرکسی با خود داشت         هدیه ای با لبخند

هدیه هایم همگی                  خوب وزیبا بودند

من شمردم همه را                   نوزده تا بودند

گفت مادر اما               هدیه هایت شد بیست

هیچ می دانی تو              هدیه آخر چیست؟!

آن توهستی زهرا                    در لباسی زیبا

چادرت خوب وقشنگ              هدیه خوب خدا

چه گل زیبایی                    ما به تو می نازیم

از گل روی تو ما              عکسی می اندازیم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۷
نورالهدی امام رضا


تازه به خانه جدید اسباب کشی کرده بودیم.خانه ای با یک حیاط کوچک که یک حوض آبی داشت.حوضی پر از ماهی های قرمز ودرشت وریز.

تنهایی در حیاط توپ بازی می کردم ،که خواهرم پنجره اتاقش را باز کرد وگفت:نگران نباش داداشی می توانی در این محله جدید هم یک عالمه دوست جدید پیدا کنی تا وقت بازی کردن تنها نباشی.

این را گفت و پنجره را بست.لب حوض وسط حیاط نشستم و با خود گفتم:ولی من چگونه باید دوست پیداکنم؟من که بچه های محله جدید را نمی شناسم!درهمین فکرها بودم که یک دفعه بوی قورمه سبزی مامان دوید وبا سرعت از کنارم رد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۷:۲۴
نورالهدی امام رضا



امام رضا علیه السلام فرمودند:

التودد الی الناس نصف العقل

مهربانی با مردم نیمی از خردمندی است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۰
نورالهدی امام رضا