پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها

شوق دیدار

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۶ ب.ظ


زیارت امام رضا

زائرت هستم ،آقاجان

برای دیدارتان هرلحظه شوق امدن دارم، آنقدر زیاد که گاهی طولانی مسیر را فراموش میکنم .با قدم های کوچکم همراه با خانواده ام آمده ام.شنیده ام این روزها واین شبهامهمانی بزرگی برپاست.....مادرم میگفت ماهم به این مهمانی دعوت شده ایم .کوله ام رابرداشتم وباپدر ومادر ودوبرادرم راهی شهر بهشت شدیم،خدا میداند چه حال زیبایی داشتم وقتی برای اولین بار چشمم به گلدسته های حرم افتادگویا دل کوچکم مثل پروانه ها میخواست پرواز کند.اگر پدر دستم را نگرفته بود شاید از خوشحالی بال درمی اوردم.جلوی در ورودی حرم مادرم گفت بچه ها دست هایتان را روی سینه بگذارید وبه آقا سلام دهید.آرام گفتم سلام امام رضاجون.نزدیک افطار بود همگی روانه صحن آزادی شدیم باخودم گفتم حتما تا به مهمان پذیر برگردیم از گرسنگی ضعف میکنم .بین نماز خادم های امام رضا هرکدام با بسته هایی ازشیرموز ،خرما ، میوه وکیک از   همه زائرین پذیرایی کردند.چه مهمانی پربرکتی. از مادرم پرسیدم مامان این همان مهمانی بود که صحبتش را کرده بودید ؟مادرم گفت :نه پسرم عجله نکن!هنوز مهمانی اصلی شروع نشده . احساس قشنگی داشتم دعاهایی که از بلندگوهای حرم پخش میشد دلم را نوازش میکرد.گویا کسی در کنارم بود که آرامم میکرد.چشمم به کبوتران حرم که افتاد با خود گفتم که ای کاش من هم مثل این کبوتران، در حرم امام رضا پرواز میکردم.دعای زیبایی راشنیدم همه باهم این دعا را زمزمه میکردندگویا همه مردم میخواستند صدایشان به عرش خدا برسد.مادرم گفت پسرم مهمانی شروع شده ،سعی کن تمام حواست را به میزبان بسپاری.از مادرم سئوال کردم : مامان میزبان امشب ما کیه !؟گفت:خداست.میشه کمی راجع به این مهمانی برایم صحبت کنید؟مادرم در جواب من گفت:میدونی الان در چه ماهی هستیم؟گفتم رمضان .گفت باید بدونی که ماه رمضان ماهی که ما،در آن به مهمانی خدا دعوت میشویم   .ماهی که شیاطین در غل وزنجیرند.ماهی که در آن سفره رحمت خداوند برای بنده ها پهن شده .کسی موفق میشه ،که از این مهمانی استفاده کامل ببره.مثل امشبی تقدیر یک ساله ما در این ایام نوشته میشه .پسرم ما از اول ماه مبارک روزه میگیریم وخودمون را برای همچین شبهایی آماده میکنیم وتوی این شبها از خدا وندمیخوایم تا عافیت وعاقبت به خیری به همه ما عنایت کنه.پسرم این ایام مخصوص دعا ونیایش است باید قدر این ساعت هارا بدانیم واز لحظه لحظه آن کمال استفاده را ببریم.پرسیدم مامان کارهایی که شما د این شبها انجام میدید چیه؟گفت: نماز ،قرائت دعای جوشن استغفار به درگاه خداوند وتوبه از تمام کارهای بدی که انجام دادیم .دعا برای امام زمان عجل الله وخیلی کارهای خوب دیگه.تازه داشتم معنی این جمله مادر را میفهمیدم که پسرم قراره به مهمانی بزرگی بریم. دوباره از مادر سوال کردم یعنی خداصدای ما بچه هارا هم میشنوه؟مادر گفت:آره پسرم خداصدای کوچولوها راهم میشنوه ودعا هاشون را به اجابت میرسونه.مطمئن باش تو هم به این مهمانی  دعوت شدی.تمام لحظه های احیا  آرام کنار مادر نشستم و مثل بقیه زیر لب دعا زمزمه کردم و از خدای مهربون خواستم تا کمکم کنه هرگز مرتکب کار بدی نشم وتا آخر عمرم بنده خوبی برای خدا باشم.این دعای کودکانه من بود شما توی این شبهای بزرگ از خدای مهربون چی میخواید؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۳۰
نورالهدی امام رضا

شوق دیدار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی