قصه های زندگی پیامبرصلی الله علیه وآله
فیل وخانه خدا
من فیل هستم!
من از مدتها پیش کارهای عجیب وغریبی انجام داده ام وقدرت ویرانگر من سبب شد که مردم کشورم حبشه توانستندسرزمین یمن را اشغال کنند...آن وقت فرمانده بزرگ سپاهان که ابرهه نام داشت،کعبه ای از طلا ساخت تا مردم به جای ان که به زیارت مکه بروند ،به زیارت این پرستشگاه بیایند،ولی مردم همچنان به زیارت مکه می رفتند.ابرهه از این بی اعتنایی مردم عصبانی شدوتصمیم گرفت که کعبعه را ویران کند،تا مردم به یارت کعبه طلای او بیایند.ابرهه سپاه بزرگی گرد آورد تا مکه را فتح کند .او قصد داشت سوار من بشود تا کعبه پیش برودودر انجا به فرمان او خانه کعبه را با بدن سنگین خود که مثل یک بولدزر بود ،ویران کنم سربازان ابرهه در راه ،درباره مکه وکعبه ومردم آن دیار صحبت ها و قصه ها نقل می کردند.من از صحبت های آنها فهمیدم که کعبه را پیامبری به نام حضرت ابراهیم علیه السلام ساخته وپسرش حضرت اسماعیل علیه السلام هم به او کمک کرده است.همچنین من در طول راه فهمیدم که کعبه مرکز عبادت ونیایش است وآن جا را خانه خدا می نامند.در حالی که ابرهه وسربازان او عجله داشتند تا هرچه زودتر به مکه برسند،ولی من با خودم می گفتم :هرگز به سوی مکه نمی روم وهرگز کعبه را ویران نمی سازم ،حتی اگر مرا بکشید وقطعه قطعه کنید.ناگهان حادثه عجیب رخ داد .من با چشم خود دیدم که آسمان پر از پرنده شدوپرنده ها به گونه ای آسمان را پر کردندکه همه جاسیاه شد .آن گاه سنگریزه های بسیار کوچکی بر سر و روی سربازان ابرهه فروریخت وطولی نکشید که ان ارتش بزرگ تارو مار شد واز بین رفت.آن سال به عام الفیل شهرت یافت ودر همان سال بود که خداوند به عبدالله وآمنه فرزندی زیبا ودوست داشتنی عنایت کرد.حضرت عبدالمطلب (پدر عبدالله وبزرگ قریش)نام آن کودک را محمد گذاشت تا همه اهل زمین وآسمان او را ستایش کنند.عبدالمطلب که نوه اش را بسیا دوست داشت،تولد اورا جشن گرفت .گرسنه ها را غذا داد وتا چند روز در خانه اش به روی همه باز بود.
آری عزیزان با بشارت تولد محمد صلی الله علیه وآله دوران جنگ آوری های من وپیروزیهای ابرهه وسپاه وی پایان یافت .مکه وکعبه همچنان پابرجا ماند و بی گمان تا ابدهم استوار و جاودانه خواهد ماند.راستی می دانید خداوند داستان مرا در ایات زیبا و کوتاهی در سوره فیل بیان کرده است.
پرسش
سوره فیل چندمین سوره قرآن است و چند آیه دارد؟
