پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها

باپیشوایان

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۲۳ ب.ظ

امام رضا علیه السلام


نام :علی

لقب ها:رضا،صابر،رضی...

کنیه:ابوالحسن

پدرومادر:امام موسی بن جعفرعلیه السلام،نجمه علیهاالسلام

روز ومحل تولد:پنج شنبه یازدهم ذی القعده 148قمری-مدینه

مدت امامت:بیست سال.مدت عمر:55سال

روز ومحل شهادت:آخرصفر203قمری-سنابادنوغان

مرقدمطهر:مشهدمقدس

هشتمین آفتاب مهربان اهل بیت علیه السلام درمدینه متولد شد.مادرش نجمه علیها السلام بود که حمیده علیها السلاممادر امام کاظم علیه السلام اورا به همسری ایشان برگزید .امام رضا علیه السلام از آغازتولد تاهنگام شهادت در مقابل حادثه های سختی در مدینه وخراسان قرار داشت .پدر میگفت:رضا برترین فرزند من است درسالهایی که پدر زندانی بود او به جای پدر به امور شیعیان ومحرومان می رسید وراه پدر را ادامه میداد.35 ساله بود که پدر در زندان هارون الرشید به شهادت رسید وامام رضا امام شیعیان شد .مدت امامتش حدود بیست سال بود که 17 سال ان در مدینه وسه سال آخر در خراسان گذشت.مامون عباسی که پس از پدر بر تخت نشسته بود به اجبار وزور ایشان را از مدینه به خراسان بردتا خلیفه کند،اماامام نپذیرفت.سپس به اجبار مامون ولیعهدی را پذیرفت وسرانجام با نیرنگ او مسموم شدوبه شهادت رسید.


من ارباب بودم .همراه  امام رضا به سفری می رفتیم.چند نفر دیگر هم بودند.چند خدمتکار سیاه وسفید هم مارا همراهی کردند.سر راه به یک باغ رسیدیم  ایستادیم برای نهار .سفره بزرگی پهن شد.امام رضا علیه السلام از ما خواست تا سر آن سفره بنشینیم .خدمتگزارها هم کنار ما نشستند حرصم گرفت وگفتم:آقا کاش دستور می دادید برای اینها سفره جداگانه می انداختند صورتش سرخ شد وبا ناراحتی جواب داد پروردگار ما یکی است ،پدر ومادرمان یکی است پاداش مادر نزد خدا به کارهایی است که انجام میدهیم

من مردی کاگر بودم روزی به حمام رفتم ودر انجا با مردی خوشرو ومهربان روبرو شدم .فوری کیسه ام را دستش دادم وگفتم:آقا لطفا مرا کیسه بکش !فوری برخواست وبر دست ها وبرکمرم کیسه کشید نه اخم کرد ونه مغرور شد.از او تشکر کردم وسراغ کارخود رفتم .مردی که کنارم نشسته بود پرسید:آیا اورا می شناختی آیا می دانمی به چه کسی گفته ای تو ر کیسه بکشد؟گفتم:نه!!؟گفت:او امام رضا علیه السلام امام هشتم شیعیان است!

دلم به تاپ تاپ افتاد.ازخجالت مانده بود چگونه به امام نگاه کنم .کمی بعد گفتم:آقا به خدا شما را نشناختم من را ببخشید!اومهربان ودوست داشتنی نگاهم کرد.


یکی ازلقب های امام رضاع عالم آل محمد است .او در مدینه که بود ،درجوانی دانشمندی بزرگ وآشنا به علوم گوناگون زمانه اش بود.

-به نماز اهمیت زیادی میداد.هر روز پس از نماز صبح از زمانی که هنوز هوا تاریک بود وتا طلوع آفتاب ذکر خدا می گفت.

-با قران هم انس و دوستی زیادی داشت.وقتی با مردم سخن می گفت،همه ی حرف ها وپاسخ ها ومثال هایش ،ازقران بود .

می فرمود:دوست هر انسانی عقل او ودشمنش،نادانی اوست.

کمک تو ،به ناتوان از صدقه دادن بهتر است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی