پاتوق مجازی نورالهدایی ها

پاتوق مجازی نورالهدایی ها

حیوانات در قرآن

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۳۸ ب.ظ

شتر صالح



نام من ماده شتر است واز آنجایی که معجزه ونشانه ی پیامبری حضرت صالح علیه السلام بودم به من شتر صالح می گویندوچون از نشانه های یکتایی خداوند هستم،قرآن کریم از من با نام ناقه الله =ماده شتر خداوند یاد می کند.

داستان من از این قرار بود که:

در روزگاران خیلی قدیم در بخش از سرزمین جزیره ی عرب قومی زندگی می کردندبه نام قوم ثمود.آنها پس از قوم عاد پدید آمده بودند ومردمی بودند که با اخلاق وآداب شهر نشینی خو گرفته بودند وخداوند نعمت های زیادی به آنها داده بود.در میان قوم ثمودگروهی بت های بی جان را می پرستیدند واز راه غارت مردم فقیر ،بر ثروت خود می افزودندوزندگی را با عیش و نوش می گذراندند.سرانجام پروردگار مهربان،حضرت صالح را که از خاندانی بزرگ وخردمند بود برای هدایت مردم به پیامبری برگزید.

آن حضرت هرچه در توان داشت به کار میبرد تا قومش از پرستش بت ها دست بردارندوخدای یکتا که آفریننده هستی  وپروردگار ایشان وپدران ایشان بود را عبادت کنند ومیان مردم به عدل واحسان رفتار کنند.عده ای به حضرت صالح ایمان آوردند ولی اشراف متکبر قوم ثمودابتدا پیامبری آن حضرت را انکار کردندوانگاه آن جناب را به یکی از کوهههای ان شهر بردند در آنجا به پیامبر گفتند:از پروردگارت بخواه از دل این کوه ،ماده شتری بیرون بیاورد که در شکمش هم بچه ای باشد.حضرت صالح رو به درگاه خداوند آورد واز او تقاضا کرد که این خواسته قومش را برآورد.

پروردگاردعایش را مستجاب کرد،اول صدایی بلند وبسیار وحشتناک از شکافتن کوه بلند شدوبعد هم من که شتری بسیار زیبا  وباشکوه بودم پدیدار شدم.بدن من آن قدر بزرگ بود که به هیچ شتر معمولی شباهت نداشت.قوم ثمود به من اشاره کردند واز حضرت صالح خواستند که من بچه در شکم خود را به دنیا بیاورم.آن جناب دست به دعا بلند کرد واز خداوند خواست وحال زایمان من را گرفت.آن گاه بچه شتری بسیار درشت از من به دنیا آمد.حضرت صالح جلوافتاد وپشت سرش من ونوزادم  وبه دنبال ما قوم ثمود در حالی که خدا را به بزرگی یاد می کردند راه افتادند.

آن حضرت درباره من به مکردم گفت:این ماده شتری است که خداوند آن را به اعجاز پدید آورده وبرای شما نشانه ای بر پیامبری من است،آن را آزاد بگذاریدکه از زمین خدا بخورد وگزندی به ان نرسانیدکه عذابی دردناک شما را فرا خواهد گرفت.امااشراف قوم ثمود،که انسانهای متکبری بودند،نه تنها بادیدن من وفرزندم به خدای یکتا ایمان نیاوردندبلکه همیشه به فکر وارد آوردن ضربه  وزیانی به من بودند وسر انجام تصمیم گرفتند مرا بکشند.روز دیگر که من از خوردن آب بازمی گشتم یکی از بدترین افراد قوم بر سر راهم کمین کردوبا چندین ضربه شمشیر من را از پای دزر آورد وبه قتل رساند. سرانجام ،عذاب الهی آنان را فرا گرفت وبا فریادی آسمانی هلاک شدند. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۱۱
نورالهدی امام رضا

حیوانات در قرآن

شتر صالح

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی